امشب سخن از ساقی و میخانه گویم یا علی
امشب سخن از باده و پیمانه گویم یا علی
امشب سخن از مستی جانانه گویم یا علی
امشب سخن از عاشق دیوانه گویم یا علی
در راه عشقت یا علی،مردانه گویم یا علی
مستانه گویم یا علی،رندانه گویم یا علی
چون بنده آیم سوی تو،گردم مقیم کوی تو
نازل شوم بر روی تو،بوسم لب دلجوی تو
سوگند بر گیسوی تو،شانه زنم بر موی تو
در کعبه ابروی تو،شکرانه گویم یا علی
هم ساقی کوثر تویی،هم هادی و رهبر تویی
هم شاه بحر و بر تویی،هم شافع محشر تویی
هم نور پیغمبر تویی،هم عاشق داور تویی
هم حیدر صفدر تویی،شاهانه گویم یا علی
در بزم تو گویا شوم،از اشک خود دریا شوم
از دل تورا جویا شوم،در عشق تو رسوا شوم
هم واله و شیدا شوم،هم طارم اعلا شوم
پیدا و ناپیدا شوم،مستانه گویم یا علی
من چه پاک ام،من چه ناب ام،من چه صاف ام،امروز.الهی شکرت! امسال رمضان خوبی برای من نبود.نتونستم همه روزه هارو بگیرم،کارهایی که هرسال میکردم رو نکردم،کارهایی که هر سال نمیکردم رو کردم.حرمت این ماه رو نگه نداشتم،اما... دیشب مزه احیا رو بهم چشوندی،مزه بیدار موندن و دعا کردن،مزه اشک ریختن برای علی،مزه توبه کردن و احساس پذیرفته شدن،مزه...همه مزه هارو.خدایی دیگه!!!
سلام خوبی
وبلاگ جالبی دارید و بسیار زیبا و این را پای سعادت من بگذارید که از وبلاگ قشنگ شما بازدید می کنم
موفق و سربلند باشد
منتظر حضور گرم شما هستم
در پناه مرتضی علی
سلام عریزم
اگر تنها ترین تنها شوم ، باز خدا هست . او جانشین همه نداشتنهاست . نفرین و آفرین ها بی ثمر است . اگر تمامی خلق گرگهای گرسنه و هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد ،تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی. ای پناهگاه ابدی
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی
موفق باشی
موفق باشی
این بدون بابک که مزه همون یک شب برای همیشه می مونه توی قلبت و روحت..
بابک میدونی و میدونم که ما نه خیلی مسلمونیم..نه خیلی دینی....
اما میدونی و میدونم که اگه اون بالاییه تا حالا هوامون رو نداشته بود ترکیده بودیم٬له شده بودیم
من نیومدم باهات احیا اما جوابم رو از خدا گرفتم....خیلی خیلی با مرامه....بی حد و حصر...اصلا تهشه....به قوله تو خدایه دیگه.
یه چیزی ازش دوشنبه شب خواستم به صبح نکشید جواب رو گرفتم...عصر تکمیلش کرد...
بابی من هنوز تو گه گیجم..نمیدونم چیکار کنم!؟
دل یا عقل؟
زندگی شاید همین باشد.
یک فریب ساده کوچک٬
آن هم از دست عزیزی که برایت هیچکس٬چون او گرامی نیست.
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
بی گمان٬باید همین باشد....
آزییممما !! فرمان برای همین به دل میشینه...چون علی رو میاره وسطِ دلت میشونه و هی ازش میگه شاید که تکونت بده ...
الان می تونم کاملا به حستون حسودی کنم !
همون یه شب بسه بابک جان.ولی واقعا حسودیم شد.مهم صفای باطنه که تو داری.قدرشو بدون:)
سلام بابک خان
من پروفایلتو خوندم ولی به همه ی علاقه مندیهات علاقه داشتم
دیگه تنها نیستی
دوست داشتی با من در ارتباط باش