تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

HD !!


You're just a poor misguided fool
Who thinks they know what I should do
A line for me and a line for you
I lose my right to a point of view


حکایت دست من و شیرینی عسل و دندونهای شما، حکایت جدیدی نیست.حکایت قدیمی، اما شنیدنی.میاین، اطراق میکنین، حتی میچرین! میریزین و میپاشین، به گند میکشین و میرین.مهم نیستا، اصلا ! میگن آدما تو مواقع حساس خودشون رو نشون میدن، شما هم نشون دادین، اما حالم از نشون دادنتون بهم میخوره.لیلا نشون میده، شما هم نشون میدین !
مغزت سر خورده، رفته تو شرتت، آخه چه فایده که اون تو هم کاری ازش بر نمیاد، یادم نرفته که همیشه فقط حرف بودی و دروغ و ادعا.دور و اطرافش رو نشونت داده، اگه کامل میدیدی میخواستی چیکار کنی ، دوست چند ساله ی من؟! چند بار میخوای امتحان کنی و همه چیز رو بریزی بهم، آخر سر هم رنگ گند قهوه ای برات بمونه؟! آدم بازنده، بازنده است.حالا چه بخواد داد بزنه، بخواد دروغ بگه، بخواد هارت و پورت کنه، بخواد...آخرش باز هم بازنده است.شماها بازنده اید، دیر یا زود، بازنده اید، مثل قبل، مثل حالا، مثل بعدا.

خوش ام خوش ام، چنان خوش ام
      که غصه هامو می کشم
   خوشم که از تو بت شدم
             جایی که دستها خالیه
    وقتی که رویا می بافم
              اسم تو نقش قالیه
خوش ام که تا تو می رسم
        صاحب این ضیافتم
   خوش ام که آزادی تو
             به دست خنده منه
 به وقت تلخ بی خودی
                  عشقه که دل دل می زنه


دیگه طاقت ندارم، واقعا میگم، دیگه طاقت ندارم.شاید مامان من بخواد سالی 15 بار بره و بیاد، من چه گناهی کردم.اصلا چه لزومی داره که ثابت کنم مرد هستم و قوی، یا حتی سرخپوست فداکار.همین کارا رو میکنم که میشه روزی 4 بار یا حتی 5 بار.اونوقت کارمون به داروخونه میکشه و البته بعدش 24 ساعت خواب.اصلا فکر کن من مرد نیستم یا اصلا سطح توقعت رو بیار پایین.آخه لامذهب، شدم پوست و استخون، مثل تاکسی هایی که رو سقف دویدن، کج راه میرم، تو فکر نمیکنی من بیچاره باید روزای زوج تو اون خراب شده ورزش کنم؟ آخه دیوونه وقتی از همه جای تنم درد میچکه، چجوری دور پادگان بدوم؟! تازه با همه این بدبختیها کنار میام و تو این جهنم گرم میرسم خونه، میبینم باز اونحایی و به جای اینکه یه لیوان آب دستم بدی، بازم ازم توقع داری.به جون تو کل صادرات سالانه موز آفریقا هم جوابگوی نیازهای نسل جوون و جدید نیست.من خستم، درد دارم، ولم کن، میخوام بخوابم، اصلا به تو چه که با اون قیافه مضحکت 8:30 صبح منو بیدار میکنی؟! تازه میگی مگه چیه، چقدر میخوابی؟ حیوون، مگه دیشبشو یادت رفته، نیش من تا هیپوفیز باز بود؟! حالا بذار چند ساعت کپ مرگمو بذارم، خود حیوونت تا بیدار شم میگی دوباره، بذار یه کم بخوابم، خسته ام، خوابم میاد، اصلا همه میل و غریزم رو از دست دادم.میخوام تغییر جنسیت بدم، میخوام بخوابم...ولم کن...