کی اشکهاتو پاک میکنه،شبها که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه،وقتی منو نداری؟
شونه کی،مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری،شبهای بی ستاره؟
دیگه تو این دوره زمونه اینقدر از این دستها و شونه ها پیدا میشه که حتی تو صندوق عقب ماشینها و کنار لاستیک یدک هم میشه برای روز مبادا از این جور چیزها پیدا کرد.خوب اشکالی هم نداره،از فردا شب هم که خونه ما میشه خالی (همان مکان سابق!!) ما هم میگردیم دنبال این جور دست و پاها.پیشاپیش از همکاری همه دوستان،به خصوص عزیزان خارج کشور که ید طولایی هم در کامنت نوشتن دارند (البته فقط برای انتقال تجربه!!)،استقبال میکنیم!!
گیر دادین به همدیگه ها !!!!!!!
نکنین
-----------------------------------------------
آره خب ! دست و شونه که زیاده
منتها میدونی که اونقدر زیاده که مهلت ِ پاک کردن ِ اشک و غم و غصه و اینا نمیشه !
وقتها بیشتر صرف ِ همون دست و پا و شب و مو و اینا ...میشه !!! خیلی هم متنوع !!!!!
خونه خالی ؟! ؟ ! :-) هیجان انگیزه !!!!
(یه کلمه بهتر ، معادل ِ «هیجان انگیز » بود که روم نشد بگم !!!! )
خوب رفیق جان درست دست و شونه ها زیاده همه رقم .. همه نوع.. ولی نیست صدای که یاری دهد مرا....!!!! من و تنهایی هم چند روزی توی کما بود که درست شد..
همیشه این حرف سهراب را دوست داشتم که «چشمها را باید شست ؛ [جور] دیگر باید دید» اما فکر نمی کردم این [جور] دیگه اینجوریم می شه!!!!:)
سلام
اومدم اما نوشته هات شخصی و نمی تونم در موردش چیزی بگم.
اما ای حرف و قبول ندارم.
اره از این دست و... زیاد پیدا می شه اما هر دستی بهت آرامش نمی ده.
شاید فقط راضی ات کنه.
نمی دونم شاید اشتباه می کنم!
دوست داشتی بم سر بزن
من دوست دارم بیای!
سلام .اومدم یه سر اینجا ببینم چه خبره دیدم ااااااااااااااا خیلی وقته نیومدم .فکر کردم من نمیام اما دیدم تو میای و به روز می کنی و یه خبرم نمی دی .به هر حال شرمنده که دیر سر زدم به وبلاگت باور کن واقعا وقت ندارم .یه چیزی یه شعری که دلم خوست یه جا بنویسمش:
دردی اگر داری و همدردی نداری
با چاه ان را در میان بگذار با چاه
راستی:
سال نو با یه دنیا ارزوی سبزو ابی و طلایی (هر ارزویی دلت می خواد) برات ارزو می کنم منم سر سال تجویل دعا منید