تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

 

 

ز آتش پنهان عشق،هرکه شد افروخته

                                                  دود نخیزد از او،چون نفس سوخته

مایه آرام دل،چشم هوس بستن است

                                                  از طپش آسوده است،باز نظر دوخته

دلبر بی خشم و کین،گلبن بی رنگ و بوست

                                                  دلکش پروانه نیست،شمع نیفروخته

آمد و آورد باز،از سر کوی اش کلیم

                                                  بال و پر ریخته،جان و دل سوخته...

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ب.ظ

الان بهترم ! خوبیای من ... ؟؟؟!!

سارا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.adomide.com

عشق پیدا شد و آتش بهمه عالم زد...

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ب.ظ

تنها که به قاضی رفتن ٫ راضی برگشتنم داره.
برای تک تک بیت هایی که نوشتی جواب هست .
خلاصه و مفید بگم که :

خیال کردم یه عمر با من می مونه
گمون کردم واسم یه همزبونه
نگفته بود پی یه عشق دیگست
تا تحقیر بشم و دل بسوزونه
نگفت به فکر فرصتی دوباره ست
برای دل بریدن فکر چاره ست
نگفت به فکر تحقیر نگام و
شکستن غروری پاره پاره ست
حالا به مرگ من راضی نمی شه
می خواد جون بکنم واسش همیشه!!!!
به اون ظالــــــم بگین ...(نه! من نفرین نمی کنم )

هیچ کس به تو بدی٫ خیانت و ... نکرده
کسی بهت دروغ نگفته
کسی تو رو بی تفاوت نذاشته و بره
نمی دونم این غبار و اسمشو چی میشه گذاشت که
جلوی چشم وجدانتو گرفته ؟؟؟ این کدوم غباره که جلوی
چشم واقع بینتو گرفته ؟!!!
من هیچ تضادی نمی بینم (هیچ منصفی هم نمی بینه)
...
و خیلی حرفهای دیگه

همیشه متهم کردن دیگران برات خیلی راحت بوده !
یه بار تو عمرت شده به خودت و کارات فکر کنی و با
خودت بگی( به دیگرانم قرار نیست بگی) : اینجا من
اشتباه کردم و حق با اون بود ؟
همیشه مورد خیانت و اهانت و .... این تویی که قرار می گیری !!!!
یه بار تو عمرت نا پرهیزی کن و پای حرف کسانی که به قول خودت دوستشون داشتی یا داری و ازت دلخورن گوش کن ...
اما اگه می خوای گوش کنی با گوش دل گوش کن ٫ همون دلی که باهاش دوست می داشتی و می داری !
آدم کسی رو که دوستش داره هیچ وقت ناراحتش نمی کنه .
عذابش نمی ده ... (قبول نداری؟)
۱٪ هم به خودت احتمال خطا نمیدی؟؟؟؟

اون کی بود که می گفت : "دیگه فایده نداره"؟؟؟

دوست عزیز (تا حدودی فهمیدم کی هستی بقیه اش رو هم بذار به حساب کهولت سن) کجای این متن من نشان از خیانت یا اهانت یا چیز دیگه ای داشت؟
تو شعر اولت هم با کنایه گفتی من یکی(شاید خودت رو) ول کردم و رفتم سراغ کسی دیگه.اگه مدرکی چیزی داری خوشحال میشم چون دیگه این یکی به من نمیچسبه!!
در آخر هم هنوز هم معتقدر اگر دوستی از یه حد و مرزی گذشت و خیلی چیزها از بین رفت دیگه اون دوستی فایده نداره.
بهرحال منتظر بقیه حرفهات هستم...

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:08 ب.ظ

این کامنتی که اینجا اومده مربوط به اینجا نیست اشکال از بلاگ اسکایه . پست آبان ماهتو ببین...
ا

اون رو که دیدم.حالا میخوام ببینم اشتباه بود حرفم؟فایده داشت؟تو که بعدش خیلی چیزهارو ثابت کردی!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:38 ب.ظ

اون کامنتی که در رابطه با پست آبان ماهت داده بودم چون
دیر به دیر وبلاگتو می خونم به خودم ربطش دادم و علتش این بود که همزمان با یکسری اتفاقاتی بود که بین من و تو افتاده بود ...
با توجه به کامنتی که بعدا sh... گذاشته بود و ... حس کردم اشتباها اون پست رو به خودم نسبت دادم... حالا نمیدونم آیا درسته که بخوام جواب سوالتو(اون رو که دیدم.حالا میخوام ببینم اشتباه بود حرفم؟فایده داشت؟تو که بعدش خیلی چیزهارو ثابت کردی!!! ) بدم ؟؟!!


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد