تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

ما تحقیر شدیم...

 

جام جهانی برای ما تموم شد.برای ملتی که چیزی براش نمونده جز اینکه آرزوها و بزرگیهاش رو فقط تو مستطیل سبز جستجو کنه.ملتی که دستیابی به فناوری هسته ای و ایستادن در مقابل نیمی از دنیا رو درحد چند تا جک و چند تا SMS لوس پایین میاره  ، اما برای یک برد فوتبالی حاضره تمام شب رو تو خیابون به حرکات موزون بگذرونه!!!

 

میگن کارهای بزرگ باید به وسیله آدمهای بزرگ انجام بشه ، همه کوچک بودیم.چه رئیس سازمان تربیت بدنی و رئیس فدراسیون فوتبال که تا آستانه مسابقات ، تمام انرژیشون رو صرف کم کردن روی همدیگه کردن ، چه تماشاچیهای بی غیرت ما که قبل از مسابقه ، بلیطهای " ایرانی " رو با چند برابر قیمت به طرفدارهای مکزیک فروختند تا ما بیرون زمین هم بازی رو به حریف واگذار کنیم ، چه ایوانکوویچ که مثل همیشه روی نیمکت یخ میزد و هیچوقت جسارت لازم برای هدایت نیمکت یک ملت زیاده خواه رو نداشت ، چه دایی که همه چیز رو فدای خودخواهی خودش کرد و البته علی کریمی که جنبه نیمکت نشینی بایرن مونیخ رو هم نداشت و با غرور و بی تفاوتیهاش جو اردو رو ملتهب کرد، یا مهدوی کیا که جریان همسر صیغه ایش حسابی اعصاب خودش و مارو به بازی گرفت و تک تک بازیکنها که بیشتر به فکر باشگاه جدید بودن تا پیراهن تیم ملی ، و همراهان تیم که چیزی جز یک " بازنده " بودن رو به نمایش نذاشتن.پس این تیم لیاقت حتی برد هم نداشت چه برسه به صعود به مرحله حذفی.

 

آره ، ما تحقیر شدیم ، باز هم بدست خودمون.شاید خیلیها مثل من آرزو میکردن بمیرن اما صحنه روپایی زدن کریستیانو رونالدو رو توی محوطه جریمه خودمون نبینن.قوم آریایی و نوادگان کوروش به جایی رسیدن که یک پسر ۲۲ ساله به این سادگی اونهارو به سخره میگیره.هیچ اتفاق خاصی هم قرار نیست بیفته ، چند تا انتصاب احساسی و دوباره تا ۴ سال دیگه همه میریم تو رویا...

 

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.waller.blogsky.com

سلام
ما اینقدر تحقیر شدیم که این در برابرش صفره..

سارا پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:54 ب.ظ http://www.adomide.com

و دوباره چهار سال دیگه همه این اشتباهات تکرار میشه...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ب.ظ

از همون زمانی که مرحوم کوروش کبیر عمرشو داد به منو شما - تحقیر شدیم !!! تحقیر شدن و با جسارت و پررویی باختین - تو همه زمینه ها - جزوی از وجود ما ایرانی هاست ! والا !
هیچکدومشون جنبه این همه احساس و التماس این ملت رو - برای اینکه خوب باشن ندارن ! هممون سر کاریم و بیخودی دلمون رو صابون می زنیم که اینا می تونن ! تنها کاری که تونستن بکنن گرفتن شصت های مبارکشون جلوی دوربینا بود !

حالا می خوای فعلا زمین مسابقه رو ترک نکن ؟؟ تکلیف اون چشم آبیه و مو قشنگه چی میشه ؟؟ بدون حمایت تو نمیتونن.والا !

متین پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ب.ظ

شاید باید واسه ملتی که آرزوها و بزرگیهاشو توی مستطیل سبز جستجو می کنه متا سف بود!!
و شاید بی انصافیه که کوچکیه آدمهای کوچک رو به هممون تعمیم بدیم!
و اینکه اون پسرک 22 ساله قوم آریا رو به سخره نگرفت! اون فقط ثابت کرد ما با نداشتن تکنیک، تاکتیک و از همه مهمتر همبستگی و عشق میهنی شایسته برد نیستیم!
فکر کنم با همة خصوصیاتی که از افراد تیم وغیر تیم گفتی ، خودتم قبول داری که اونا نمایندة قوم آریا نبودن عزیز!

هاجر شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ق.ظ http://tiktak-h.blogsky.com

سلام.می دونی برد ما چیزی بود که از اولش از تیممون با همهی ین چیزایی که گفتی بعید بود.جام جهانی گرچه کوچیک نیست اما انقدر انقدر بزرگش کردن که وقتی نشد...به هر حال همونجور که همیشه سر خودخواهی چند نفر همه چی رفت و خیلی چیزارو از دست دادیم این بارم روش.انقدر تو حاشیه همه دنبال منافع خودشونن که اصل از یادشون می ره...
****
بعد از کلی اومدم.حالا ۷ روز مونده به کنکور.برام دعا کن که خوب تموم شه.باید خوشحال باشم یا ناراحت؟نمی دونم...یه پایان و یه شروع(اوه خیلی حرف زدم ببخشید)

ملقب به عسل یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://30in.persianblog.com

حقیقتا فک می کنی این تحقیری که شدیم به جای کسی بر می خوره ؟!
یا اصولا انقدر اهمیت داره که کسی بخواد خودشو نگرانش کنه ؟!
یا اصلا در مقابل بقیه تحقیر هایی که همه تاریخ تمدن مون رو شکل داده ، چیز زیادیه ؟!!!!!

وانهاده یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:05 ب.ظ http://vanahade.blogfa.com

برای پست قبلیت دارم می نویسم........برای به زندگی نشستن برای مرگ آرام........

شیما شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ب.ظ

اخه عوضی با این وبلاگ مسخره میخوای دوخترای ساده رو جذب خودت کنی بدبخت تو که هرو از هور تشخیش نمیدی

[ بدون نام ] یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ

اون کامنتی که در رابطه با پست آبان ماهت داده بودم چون
دیر به دیر وبلاگتو می خونم به خودم ربطش دادم و علتش این بود که همزمان با یکسری اتفاقاتی بود که بین من و تو افتاده بود ...
با توجه به کامنتی که بعدا sh... گذاشته بود و ... حس کردم اشتباها اون پست رو به خودم نسبت دادم... حالا نمیدونم آیا درسته که بخوام جواب سوالتو(اون رو که دیدم.حالا میخوام ببینم اشتباه بود حرفم؟فایده داشت؟تو که بعدش خیلی چیزهارو ثابت کردی!!! ) بدم ؟؟!!
--------------------------------------------------------------------------------
پاسخ :
البته اگر میگفتی که کی هستی راحتتر میتونسم بهت بگم که راجع به تو بوده یا نه.ولی به هر حال خوشحال میشم جواب سوالم رو بدی حالا چه اون متن مربوط به تو بوده چه نبوده...

[ بدون نام ] دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ب.ظ

شاید دیگه گفتن اینکه حرفت اشتباه بود یا نه ؟ فایده نداشته باشه ! اما چون ازم خواستی که جوابتو بدم٫ این کارو می کنم :
آره ! اشتباه بود حرفت ...همه چیز به خاطر یه سری توهمات تموم شد ! اگر تصوراتی که داشتی واقعیت می داشت ٫ در اون صورت حق با تو بود ! اون وقت به قول تو دیگه فایده نداشت اما بازم می گم حرفت اشتباه بود ... اگه به نظر منم فایده نداشت هیچ گونه مقاومتی از من نمی دیدی !!! من خیلی مقاومت کردم اما ...
من نمی دونم چیو ثابت کردم که می گی تو که بعدش خیلی چیزا رو ثابت کردی؟؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد