تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

Nightwish

 

هرچی میگذره، بیشتر به اثر پروانه ای اعتقاد پیدا می کنم.اینکه، از به هم خوردن بالهای یه پروانه توی یه شهر دور افتاده تو آفریقا، ممکنه یه طوفان مهلک تو نیمکره شمالی بوجود بیاد.همه زندگیها روی هم تاثیر دارن.هرچقدر هم بخوای خودت رو ایزوله کنی و از مردم و جامعه دور، باز هم تاثیر میذاری و تاثیر میگیری.کاریش هم نمیشه کرد.رفتارت، گفتارت، حرکاتت، طرز فکرت، تصمیماتت، همه و همه تاثیر گذارن و در معرض تاثیر.از چیزهای بزرگ بگیر تا چیزهای کوچک.
جالبترین نمونش دوستیها و روابط دخترا و پسراست.شاید به هم خوردن یه رابطه باعث بوجو آمدن یه رابطه محکمتر و مفیدتر بشه، یا حتی بوجود اومدن یه رابطه باعث شکوفا شدن یه رابطه دیگه یا حتی منجر به ازدواج شدن اون رابطه بشه.مهم نیست من و ما چجوری نشون میدیم و چجوری وانمود می کنیم، اما چیزی که هست اینه که همه و روابط همه، روی همه و روابط همه تاثیر میذارن.شاید رابطه دو نفر دیگه با هم، منجر بشه که من (در کنار اینکه ذهن و دلم آزاد میشه) همه فکر و ذهن و تمرکز و انرژی خودم رو صرف رابطه خودم بکنم و اونوقت به اون قوام ببخشم.حالا هرچقدر هم بخوام ادا در بیارم که از ابتدا این رابطه در اوج بوده، اما کیه که بخواد نقش وجود اون یکی رابطه رو در قوام رابطه من انکار کنه؟!

زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده کوچک ،

آن هم از دست عزیزی که برایت هیچکس
چون او گرامی نیست....

  بی گمان باید همین باشد

واقعا اگر کسی حوصله داشته باشه و بشینه دوران سربازیش رو در قالب یه جزوه جامعه شناسانه بده بیرون، چیز خیلی قشنگی در بیاد.یه جمعی که توش کسی به کسی رحم نمیکنه.همه زیراب هم رو میزنن، کادر زیراب کادر رو، کادر زیراب وظیفه رو، وظیفه زیراب وظیفه رو، جالب اینه که هیچکدوم از طرفین هم به چیز خاصی نمیرسن، اما باز هم ادامه میدن.فقط این جالبه که یه همچین سیستمی چطور به کارش ادامه میده و مشکلی هم براش پیش نمیاد.حکایت همون " خراب آباد " شده...

پ.ن1: گفتم خوشحالم از اینکه هستی؟ و خوشحالتر از اینکه نیستی؟!
پ.ن2: چقدر خوبه که با یه چادر 17 هزار تومنی، میشه هیجان و خوشی رو توامان احساس کرد!
پ.ن3: جی جی! گفتی دوست داری؟! سس بزن!

نظرات 7 + ارسال نظر
ملقب به عسل جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:14 ب.ظ http://30in.persianblog.com

۱- آخ آخ ! تنها فکری که نمی تونم بکنم و می دونم که هیچ وقت نتیجه ی تاثیر رو نمی بینم ، اینه که یه روز بچه شون رو ببینیم !
۲- خب !
۳- منم خوشحالم !
گفتی اون یکی کیه؟
۴- عزیزم مهم اینه یه سقفی باشه ، چادر بهانه است !!!!! دیدی که !!!!!!؟
۵- کثافت ! گفتم سس دوت ندارم ، ولی چون دوستت دارم ، یه بار سس میزنم ببینم چی میشه :)

ساویژه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ق.ظ http://savijhe.persianblog.com

مگه تو سربازی هم از این امور هست ...من همش تصورم از سربازی اینه که یه عده مدام دارن کلاغ پر و سینه غیز میرن و هی تمرین میکنند و پا میکوبند..
خب آدما هم با این اثر پروانه ای خوب تو جیهی برای فکر و خیال سیال خودشون پیدا کردند...گرچه من هم اعتقاد پیدا کردم به اون اثرش !

[ بدون نام ] یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:15 ب.ظ

از دست تو نیست.دلم از گریه پره

تینا دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ

بابکی مرسی که بالاخره یه چیزی نوشتی چون هر دفعه با دیدن موضوع قبلی اعصابم به هم میریخت...فرضیه جالب لورنز در مورد اثر پروانه ای مثل توپی در یک قله کوهیه که با ضربه کمی بسته به اینکه ضربه ازچه جهتی زده بشه میتونه به هر کدوم از دره های اطراف سقوط کنه!ولی به نظر من اعمال انسان اولین اثرش رو روی خود فرد میذاره و بعد روی دیگران.اعمال مثبت اثرات مثبت و اعمال منفی اثرات منفی! هر چه قدرم سربازی بد باشه من ارزومه که میتونستم برم سربازی!

~نغمه خاطره ها....~ سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:04 ب.ظ http://http://360.yahoo.com/my_profile-OEDhKzM7dKoTOF_uI_1mr5XnV

بابیو من خنگ شدم یا تیپ نوشتن تو تغییر کرده؟
قبلنا یه جور دیگه قلم دستت می گرفتی؟!

ice پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 ق.ظ

چادر با این قیمت نمی دونم چه چادری می تونه باشه!!!
من که نفهمیدم!!!
یا منم که خوابم!!!

ارمیتا شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ب.ظ

وبلاگتونو از اول تا اخر خوندم عالی مینویسین...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد