تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

خدایم...خدایم...آه ای خدایم
صدایت میزنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیاست جایم
به جرم زندگی این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
مرا بگذار با این ماجرایم
نمیپرسم چرا این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
گلویم مانده از فریاد و فریاد
ندارد کس غم مرگ صدا را
به بغض در نفس پیچیده سوگند
به گلهای به خون غلطیده سوگند
خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت میزنم با گریه هایم
الهی در شب قبرم بسوزان
ولی محتاج نامردان مگردان
عطا کن دست بخشش همتم را
خجل از روی محتاجان مگردان
الهی کیفرم را میپذیرم
که از تو ذات خود را  پس بگیرم
کمک کن تا که با ناحق نسازم
برای عشق و ازادی بمیرم...

همه چیز تموم شد منم تموم شدم...
بمیرم ای شکسته دل چه بی صداست شکستنت.

نظرات 30 + ارسال نظر
شقايق چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:07 ب.ظ http://bluecopse.com

الهی کيفرم را میپذيرم ...
که از تو ذات خود را پس بگیرم ...

اين قسمتش خييييييييييلی قشنگ بود ...

امیر حسین چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:28 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

نه..حق نداری تموم شی بابک....پا شو...به خاطر خدا

ؤئ چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ب.ظ http://sckarlet.persianblog.com

هر روز زیبا نیست ، و ما باید این و یاد بگیریم ، و یاد بگیریم چطور باید باهاش مقابله کنیم...زندگی از یک نظر یعنی همین!

علی چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ب.ظ http://alitel.blogsky.com

سلام.وبلاگ جالبی داری به منم سر بزن.تابعد...

نگار پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ق.ظ http://etrangerere.blogspot.com

اِِإاإاإاإاإ چی چی تموم شدم راه انداختی؟؟؟‌ مگه الکیه؟؟؟؟؟؟!!!‌ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ بابک لحظه هایی تو زندگیم بوده که روزی هزار باز آرزوی مرگ کردم. من خوب میدونم این حالات و احوال و.... به خدا میگذره... باور کن یه روزی میگی چه قدر (ببخشیدااا)‌ خُل بودم با خودم اینجوری کردم تو اون روزا!....‌ نکن اینجوری با خودت!.... مریض میشی هاااااااا ! به خدا مریض میشی! ..... لطفا بابک نکن اینجوری باخودت:(‌.... هرچی بری سراغ غم اون بیشتر میاد خِرت و میچسبه هااااااااا!
نمیدونم چی باید بگم دلداریت بدم بلکه:( ببخشید....
مواظب خودت باش این نیز بگذرد اما....بای

بهار پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:17 ق.ظ http://khaatoon.blogsky.com

ای خدا...این روزا چقد مجبورم اینو بگم....
این نیـــــــــــــــــــــــــــز بگذرد..........
باور کن...........

زهرا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:40 ق.ظ http://faryaaaaad.persianblog.com

همه چی درست میشه ............. تو هم تا وقتی تو دل این همه ادم هستی هیچوقت تمام نمیشی عزیزم پس دیگه این حرفو نزن

شقایق پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:03 ق.ظ http://bluecopse.com

آدم خراب میشه ... داغون میشه ... میشکنه ... احساس ضعف میکنه ... خسته میشه ... کم میاره ... ولی تموم نمیشه ... !
مواظب خودت باش ... !

سارا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:51 ق.ظ http://saara.persianblog.com

بابک؟؟؟ تو چت شده ؟؟؟؟ :)):)):)):)) غصه نخور تو رو خدا :))
گریه ام گرفت !

سارا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ق.ظ http://saara.persianblog.com

من همش بهت فکر می کنم ! درسته که اون Quiz رو ۴۰ شدم ! ولی باور کن از احساساتت خبر دارم. می دونم الان چه حالی داری. این من رو خیلی خیلی خیلی غصه دار می کنه وقتی می بینم که تو دلت شکسته. می شه زود خوب بشی؟ می شه از ته دل بخندی؟ می شه شکسته های دلت رو باز به هم بچسبونی؟؟؟ می شه؟؟

کیوان پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ب.ظ http://shoma.blogsky.com

در زندگی زخمهایی است که آهسته و در انزوا روحت رو میخورد و میتراشد . این زخمها رو نمیشه به کسی گفت ....
: صادق هدایت ؛ بوف کور :

سارا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:56 ب.ظ http://tanhaeiesara.blogspot.com

اگه تمام بشی میدونی چی میشه...!‌ شکست سخته ولی خوب تحمل کردنش خودش یه پیروزیه..!‌

رعنا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:36 ب.ظ

pishnehad
mikonam bery namaz bekhuni shayd arum shi
ba khode khoda be har zabuni ke dust dary harf bezan
arum mishi

سحر پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:15 ب.ظ http://sahaar.persianblog.com

بابک چیزی وقت نیست که می شناسمت اما باور کن دلم می لرزه از نوشته هات ، در مورد اون کامنت هم به خدا منظور بدی نداشتم . بابک مواظب خودت باش ، نمی دونم چی باید بگم واقعا .

زهرا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:37 ب.ظ http://faryaaaaad.persianblog.com

بابک درست میشه زود زود بهت قول میدم .......... بابا من از بس غصه اریا و تو رو خوردم مال خودمو فراموش کردم .......... جون من خوب بشو دلم واسه غصه هام یک ذره شده ):

دیوانه پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.divane.blogsky.com

آرزوی مرگ - شکستن .
من هم هینطورم

علیداد جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:39 ق.ظ

بابک به منم بگو چت شده اخه در به در.........

کیمیاگر جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:07 ق.ظ http://mehrgol.persianblog.com

بابک جان،
چی شده؟؟؟ کلی نگرانت شدم.
زندگی پر از پستی و بلندی است و باید هر طوری شده باهاش کنار اومد و ساخت.
تو رو خدا از این حرف ها نزن.
تموم شدم یعنی چی؟؟؟
دلم گرفت.
مواظب خودت باش.

شیطان جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:05 ب.ظ http://taherevil.persianblog.com

از چی گله شکایت داری. نکن این کارها رو بد تر از این میشه. به این میگن ناشکری. اگه جای من بودی تا حالا ۱۰۰ بار این دنیا رو بدون بلیط برگشت ترک میکردی. حاضرم باا شرط بندی و با شاهد زندگیم رو برات تعریف کنم ببینم آخرش میگی خدا یا شکر که من مثل این نیستم. اگه دوست داشته باشی برای خوشحالیت و رضایت قلبت من حاضرم.شاد باشی و ایرانی اقا بابک

شیطان جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:41 ب.ظ

این آی دی من رو فقط دوستان نزدیکم دارن. اگه دوست داشتی من که خیلی مشتاقم که گپی با هم بزنیم. فکر کنم الان باید تهران باشی؟ alhambraevil@yahoo.com این ای دی. من منتظر ادد کردنت هستم. شاد باشیو ایرانی دوست من . منم برای گفتن به یه دوست حرف زیاد دارم.

زهرا(صدای باران) جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:38 ب.ظ http://zahra15.persianblog.com

سلام نوشته هات زیباست به من هر سر بزن.

علی جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:30 ب.ظ http://alitel.blogsky.com

سلام.خیلی قشنگ بود.تابعد...

جزیره نشین جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:08 ب.ظ http://jazire.blogsky.com

عالی بود.دقیقا حرف دل من ......اما ماها جون سخت تر از اینها هستیم که بخواهیم اینجوری تموم بشیم!! سخته میدونم که خیلی سخته اما صبور باش!! یه روزی میاد که به این گریه ها میخندی!!! مطمئنم......دلت شاد

احسان(پسرایرونی) جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:21 ب.ظ http://pesarironi.com

سلام داش بابک خیلی چاکر. واقعا خوشحال شدم دیدمت دیروز. خوش و خرم باشی . فعلا بای بای

نیلوفر جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:39 ب.ظ http://jensiyat-e-gomshodeh.blogsky.com

بابک جانم:
گلم عزیزم آخه من به تو دیگه چی بگم؟؟؟؟؟ وقتی این جوری گریه منو در میآری؟؟؟؟

زهرا جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:28 ب.ظ http://faryaaaaad.persianblog.com

کجایی جوووووووووووووجه؟؟؟

متولدماه مهر شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:11 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام..
ممنون از لطفتون!
آهنگتون خیلی قشنگه!
موفق باشید

سارا الهه ناز شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ http://tanhaei.blogsky.com/

بابک نادعلی شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:40 ب.ظ http://babak-n.blogsky.com

فوران احساسات .مثل همزادت!

الهام شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:04 ب.ظ http://elham76080.persianblog.com

سلام ./چی تموم شد بابک؟! ./هیچی تموم شدنی نیست ٬ هیچی./اما به قیافتون میخورد از این محکمتر باشی؟!(منم داره گریم در میادها؟!!)./ای کاش میتونستم برم دریا اون وقت شما رو هم میبردم!./الهامی(یاد آهنگه عارف افتادم: ای خدا ٬ آه ای خدا ٫از توی آسمونا ٬ گوش بده به حرفه من ٬.....)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد