اولا خیلی کار دیروزت برام جالب بود.ببین من اصلا کاره ای نبودم که تو سه شنبه 45 دقیقه با او حرارت و عصبانیت انقدر راجع به اونا باهام حرف زدی بعد هم دیروز این همه با هم بودین.بابا خدایین شماها.جالبتر اینه که خودت از دورویی و اینکه ادما یهو 180 درجه تغییر موضع میدن مینالیدی حالا اسم این کار تورو چی میشه گذاشت؟به خدا دیگه نمیدونم به شماها چی بگم؟؟؟
دوما این برنامه های پنجشنبه داره بیخودی باحال میشه.دوتا دیوونه (من و
امیر) راه میوفتن تو خیابونا و با اینکه از نظر اعصاب جفتشون داغونن ولی تا حد ادرار!!! میخندن و از اون جالبتر همراهی بقیه مردم با اوناست.حتی تصادف هم میکنن به خنده برگزار میشه.
سوما وای سحر جونم خیلی مرسی که زنگ زدی.وقتی گفتی میخوای بهت زنگ بزنم؟ و بعدش صدای زنگ تلفن اومد باورم نمیشد که تویی.خیلی دلم برات تنگ شده بود و کلی حال کردم عزیزم.اینجا کجا و تورنتو کجا؟
چهارما هنوز دارم از خنده میمیرم.پریروز یکی برام افلاین گذاشته بود:
((hi..asl plz...19/tehran/
bitch/mirdamad...))
با اینکه فهمیدم چی میگه ولی انقدر تو شوک بودم براش افلاین گذاشتم که من منظورت رو نفهمیدم.دیدم انلاینه.گفت دوست پسرم من رو ول کرده و رفته منم دنبال یه بابک نامی میگردم که شریک سکسی باشه برام.(بیچاره از من سکسی تر گیر نیوورده!!) منم بهش گفتم من از این فضولا که میخوان سر از کارم در بیارن و آمارم رو بگیرن دور و برم زیاد دارم برای همین هم نمیتونم بهت اعتماد کنم.حالا هم رفته که اعتمادم رو جلب کنه.ولی اگه واقعا این کاره ای که زدی به کاهدون اگر هم نه که من نم پس نمیدم یجور دیگه جواب سوالات رو گیر بیار.
پنجما خیلی برام جالبه که بعضی وقتها ادما پی به اشتباهشون میبرن ولی به خاطر غرور مسخرشون خودشون نمیان جلو و دست به دامن عالم و ادم میشن...بابا کوتاه بپوش.
ششما دیشب با تلفنت من و یه روز خوب رو داغون کردی.این کارا چیه با خودت میکنی؟من که برای چشمت دعا میکنم تو هم انقدر به خودت سخت نگیر...
هفتما
سارایی ناراحت و نگران عموش هست.لطفا براش دعا کنین که هرچه زودتر سلامتیش برگرده.سارا جونم تو هم انقدر غصه نخور...
هشتما :
گر همچو من افتاده این دام شوی......ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم......با ما منشین اگر نه بدنام شوی