بهار بهار،باز اومده دوباره
باز همه دلها،چه بی قراره
اما برای من دور ز خونه
بهارا هم،مثل خزون میمونه...
این سفرهای عید هر سال و خداحافظی های قبلش هرچقدر بد باشه، اینکه سرم رو باد میدم و یه مدت از همه این سوتفاهمات و حرفها و کارای بچه گونه دورم خیلی برام مهمه.کلی حرف داشتم که دم رفتن بزنم اما الان فقط به سکون احتیاج دارم و بس....
سال نوی همتون مبارک و امیدوارم سال بی غمی داشته باشین،برای من هم دعا کنین.
پ.ن:این وبلاگ،به علت در دست احداث بودن ذهن و روان نویسنده تا اطلاع ثانوی تعطیل
میباشد.
حیف تو نیست؟
این سفر دم عیدت حسابی منو دچار دلتنگی کرده ! خوشحالم که یه استراحت گنده میکنیو فکرتو حسابی خالی می کنی - حیف میشی سر این بچه بازیا !!
یاورهمیشه مومن تو برو سفر سلامت.. سال خوبی داشته باشی.. منتظرت حضور دوباره ات هستم....!
سلام
خوبی
سال خوبی رو برات آرزو می کنم
راستش من داشتم توی تنهاییم قدم می زدم که شما رو ژیدا کردم
دیدم شما هم تنهایید.
ما رو در محفل خودتون راه می دهید.
چون دیدم دانشجوی کامپیوتر هستید خواستم یه چیزهایی ازتون یاد بگیرم
لطف می کنید به من هم سری بزنید
ممنون می شم
در تنهاترین لحظه هایت خدا را به یاد داشته باش
با تشکر
دوست
موفق باشید
سلام
روز به خیر
خیلی از لطفتون ممنونم
می خواستم بیشتر در موردتون بدونم
یه سوال برام پیش اومده و اینکه چرا در وبلاگتون در مورد تخصصتون که کامپیوتر است چیزی ننوشتید؟
البته ببخشید که این سوال را ازتون پرسیدم ها
می شه آدرس پست الکترونیکی تون را در اختیارم قرار بدهید تا بیشتر در مورد کامپیوتر از شما اطلاعات بگیرم
با احترام
نسیم
سلام بابک جان.. چطوری رفیق... مرسی عزیزم که همیشه به یاد هستی.. امیدوارم که سال ۸۴ بهترین سال و سبزترین سال برات باشه...