زبانم لال است و قلمم خشک!!
چیزی برای نوشتن ندارم اما...
Another day..without your smile
Another day..just passes by
But i know..how much it means
For you to stay..right here with me
The time we spent apart will make our love grow stronger..But it hurt so bad
I can't take it any longer..i wanna grow old with you..i wanna die lying in your arms
I wanna grow old with you
I wanna be looking in your eyes..I wanna be there for you sharing everything you do
I wanna grow old with you...
با اجازه از امیر:
گفت:
"دری که کوبه ندارد
کسی نخواهد کوفت"
چه اشتباه بزرگی!
در دلم را بستم
به روی در هم هیچ کوبهای ننهادم
حتی به روی در، درشت نوشتم
مرا به خود بگذارید.
تلاش بیهده ای بود
تو نارسیده هنوز از راه
چنان به در کوبیدی،تنها با یک نگاه
که در نه،خانهی دل نیز ویران شد....
p.s:نمیدونم مسخره است یا نه اینکه درست یه مطلب بعد از اینکه نوشتم برای عموی سارا دعا کنید حالا باید بنویسم عموی سارا هم رفت.