توی تنهایی یک دشت بزرگ که مثل غربت شب بی انتهاست
یه درخت تن سیاه سربلند آخرین درخت سبز سر پاست
رو تنش زخمه ولی زخم تبر نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم
شاخه هاش پر از پر پرنده هاست کندوی پاک دخیل و طلسم
چه پرنده ها که تو جاده کوچ مهمون سفره سبز اون شدن
چه مسافرا که زیر چتر اون به تن خستگیشون تبر زدن
تا یه روز تو اومدی بی خستگی با یه خورجین قدیمی قشنگ
با تو نه سبزه نه اینه بود نه اب یه تبر بود با تو با اهرم سنگ
اون درخت سربلند پرغرور که سرش داره به خورشید میرسه
منم منم
اون درخت تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه
منم منم
من صدای سبز خاک سربی ام صدایی که خنجرش رو به خداست
صدایی که توی بهت شب دشت نعره ای نیست ولی اوج یک صداست
رقص دست نرمت ای تبر به دست با هجوم تبر گشنه و سخت
اخرین تصویر تلخ بودنه توی ذهن سبز اخرین درخت
حالا تو شمارش ثانیه هام کوبه های بی امون تبره
تبری که دشمن همیشه این درخت محکم و تناوره
من به فکر خستگیهای پر پرنده هام تو بزن تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام اخرین ضربه رو محکمتر بزن
-------------------------
من برگشتم...فقط این شعر معرکه و این صدای بی تکرار میتونست کمکم کنه که 11 ساعت توقف تو وین رو تحمل کنم.
بابا همش سرکاری بود.طوفان چیه؟طرفهایه ما که فقط یه نسیم خنک بود.جریان از این قراره که از یه هفته پیش گفتن که قراره یه طوفان خفن بیاد اسمشون رو هم گذاشته بودن ISABLE خانم!!!طبق درجه بندی ای که خودشون دارن اگر درجه طوفان ۳ باشه سقف خونه هارو که اینجا همه چوبی هست میبره ولی گفته یودن این یکی ۵ هست!! این امریکایی های بی جنبه هم همه مغازه هارو خالی کردن ما هم فقط چسب گرفتیم و شیشه هارو ضربدری چسب زدیم (که البته یاداور خاطرات دوران بمباران بود.) ولی هیچی که هیچی.فقط چند جا برقشون رفته...همین.
اه که این دنیا چقدر کوچیکه.دیشب با سارا اینا رفته بودیم یه پارتی ایرونی که اولش خیلی یخ بود ولی هرچی میگذشت گرمتر میشد.اونجا بعد از مدتها یکی از فامیلهامون رو دیدیم و یکی از دوستهای شیلا رو.امشب هم با سارا و شیلا اینا داریم میریم یه Club باحال که چند طبقست و هر طبقه هم مال یه ملیت.ایرانی اسپانیولی امریکایی...
الان هم همه رفتن بیرون ومن تنها موندم.ارش که با پویان(پسرخالم) رفته MARYLAND چون میخوان برای جشن مهرگان تو دانشگاه اونا موسیقی اجرا کنن تمرین کنن البته ارش فقط تماشاچیه!! مامان هم با خالم با یکی از دوستامون که تازه از SAN DIEGO اومده نهار رفتن بیرون منم از بیکاری انقدر روده درازی کردم...