-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1384 22:04
...آب آینه عشق گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا که دلت با دگران است. ************* اون که عاشق بود و عمری از جدا شدن میترسید همه هراس و ترسش به دروغش نمیارزید چه اثر از این صداقت؟چه ثمر از این نجابت؟ وقتی قد سر سوزن به وفا نکردیم عادت... ************* اونور جنگل تن سبز،پشت دشت سر به دامن اونور...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 14:53
۱- عشق قابل خریدن است،همینطور قابل فروختن. ۲- عاطفه و محبت وجود خارجی نداره و هرچی هست به پایین تنه مربوط میشه. ۳- دروغ یک ارزشه و تظاهر، از اون ارزشمندتر. ۴- همه آدمها مثل هم هستند،حتی اگر عکسش ثابت بشه. ۵- باید یواشکی هر کثافت کاری ای رو انجام داد اما آشکارا نمیتونی کار خوبی بکنی. . . . . . وقتی همه این اصول رو قبول...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1384 22:53
کسی حق نداره اینقدر راجع به بقیه راحت نظر بده،کسی حق نداره تو کار بقیه دخالت کنه،کسی حق نداره افکار خودش،حالا درست یا غلط،رو به بقیه تعمیم بده یا حتی به اجبار بهشون بقبولونه.اینها اصول اولیه زندگی هستند،اما... یاد گرفتم دیگه اصرار نکنم،یعنی از قبل از عید و وقتی اون اتفاقها در نتیجه اصرار من افتاد و یک نفر یه جوری با...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1384 22:15
در این فصل که نگارش رویش را نظاره نشسته ایم،تولد عشق را مرثیه میسراییم.آسمان را تسبیح میگوییم،اما زمین را که درخت در اعتمادش ریشه دوانیده،به هیچ می انگاریم.خسته ام از از ریشه دواندن در رویا... مباد روزی که دلو هستی،آب حیاتی بالا نکشد.مباد روزی که حیا،چشمهارا حایل شود.مباد روزی که دروغ پرده هارا بدرد،که بی پرده سخن...
-
Baby I'm Addicted
جمعه 26 فروردینماه سال 1384 13:27
من آن معتادم.بارها شده است که خود را بر تخت بسته ام اما طناب و تخت هم از اراده ام سستتر.بارها شده است که به خود قول داده ام که این بار،بار آخر است.اما قولم از اراده ام ناکامتر.بارها چشم بر این افیون فرو بسته ام اما چه سود...چشمهای خمار،طاقت بستن ندارند.بارها از کنارش گذشته ام اما چه کنم که نگاهم به دنبالش بود....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 22:40
بهار بهار،باز اومده دوباره باز همه دلها،چه بی قراره اما برای من دور ز خونه بهارا هم،مثل خزون میمونه... این سفرهای عید هر سال و خداحافظی های قبلش هرچقدر بد باشه، اینکه سرم رو باد میدم و یه مدت از همه این سوتفاهمات و حرفها و کارای بچه گونه دورم خیلی برام مهمه.کلی حرف داشتم که دم رفتن بزنم اما الان فقط به سکون احتیاج...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 اسفندماه سال 1383 17:33
Now that I've lost everything to you You say you wanna start something new And it's breakin' my heart you're leavin' Baby, I'm grievin' But if you wanna leave, take good care I hope you have a lot of nice things to wear But then a lot of nice things turn bad out there You know I've seen a lot of what the world can do...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1383 23:48
و من اندیشه کنان، غرق این پندارم، که چرا خانه کوچک ما،سیب نداشت....
-
تنها صداست که میماند،سکوت حرف آخر...
شنبه 8 اسفندماه سال 1383 23:06
آه ای خدا کمک کن من بی صدا نمونم تاریخ عشق رو باید با عاشقها بخونم مغرور و عاشقونه اون عاشقها که مردند این عشق سینه سوز رو به قلب ما رسوندند ************ ای همسفر سلامی، محتاج یک سلامم از می پریده مستی ،غم مونده توی جامم هملحظه های تردید، این درد رو چاره باید مردن مرام ما نیست، عمر دوباره باید ************ دلخسته ام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1383 23:02
تو زندگیم یه تصمیم گرفتم که خیلی تاحالا تاوانش رو دادم،اما خیال منصرف شدن ندارم.دوست دارم مثل بابا باشم.خیلی موقعیت پیشرفت داشت،اما هیچ وقت خودش رو نفروخت.خیلی میتونست بره جلو،اما از خودش جلو نزد.همینه که وقتی رفت، زمین و زمان سوختند.برام خیلی مهمه که بجای اینکه از بودنم لذت ببرند و ببرم،از رفتنم بسوزند.خیلی برام مهمه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 13:56
من عزادارم.عزادار یک قلب شکسته. خاطره تلخ دیشب و شنیدن از اون همه دورنگی و دورویی کافی نبود حالا هم شنیدن شکستن یک دل ساده و مهربون.گاهی وقتها خیلی بد میشیم.اونقدر بد که روی دلها راه میریم و زیر پا لهشون میکنیم اما صدای خرد شدنشون رو نمیشنویم.اونقدر بد که حتی وقت نداریم به صدا گوش بدیم.صدایی که از دل بلند شده و به جای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1383 23:46
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش ای که از کوچه معشوقه ما میگذری برحذر باش که سر میشکند دیوارش
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 بهمنماه سال 1383 21:30
وقتی بازو به بازوم میدی به اوج میرم،وقتی از شناخت حرف میزنی به فرود کشیده میشم.وقتی گرمای اغوشت رو احساس میکنم به پرواز در میام،وقتی از این همه صبر حرف میزنی بالهام میشکنه.نه من یه موجد تو در تو هستم که شناختم نیاز به سالها داشته باشه ،نه تو اونقدر ساده که بخوای گول بخوری. من همون رقاص زبردستم که به همه سازی رقصیدم و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1383 17:54
تا حالا ۲۰ بار بهم دروغ گفتی،منم ۲۰ بار بهت دروغ گفتم. حالا یر به یر شدیم یا هرکدوم ۴۰ بار ضرر کردیم؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 01:06
وقتی تو گریه میکنی شک میکنم به بودنم پر میشم از خالی شدن گم میشه چیزی از تنم
-
خاطره هرجا که میری به یاد من باش...!!
شنبه 3 بهمنماه سال 1383 16:57
سیه چشمی به کار عشق استاد به من درس محبت یاد میداد مرا از یاد برد آخر ولی من به جز او عالمی را بردم از یاد
-
از کنار هم میگذریم...
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1383 22:19
الآن مدتهاست،برای اینکه اتوبوس رو از دست ندم با تو زودتر خداحافظی میکنم،غافل از اینکه یک ربع دیگه،یه اتوبوس دیگه، از همین مسیر رد میشه!!
-
چه بی اثر....
چهارشنبه 23 دیماه سال 1383 23:49
در این دنیا تک و تنها شدم من گیاهی در دل صحرا شدم من چو مجنونی که از مردم گریزد شتابان در پی لیلا شدم من چه بی اثر می خندم چه بی ثمر میگریم به ناکامی چرا رسوا شدم من چرا عاشق چرا شیدا شدم من .......
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 دیماه سال 1383 18:13
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد وانرا که منم ماوا آواره نخواهد شد وانرا که منم که خرقه عریان نشود هرگز وانرا که منم چاره بیچاره نخواهد شد
-
زمستون...
یکشنبه 29 آذرماه سال 1383 21:46
زمستون،تن عریون باغچه چون بیابون درختها،با پاهای برهنه زیر بارون نمیدونی تو که عاشق نبودی چه سخته مرگ گل برای گلدون گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه واسه هم قصه گفتند عاشقانه چه تلخه،چه تلخه باید تنها بمونه برگ گلدون مثل منکه بی تو نشستم زیر بارون زمستون *********** زمستون، برای تو قشنگه پشت شیشه بهاره،زمستونها برای...
-
تو این 22 سال این چیزارو یاد گرفتم
دوشنبه 18 آبانماه سال 1383 12:30
ـ همیشه بدون ،وقتی داری به الآن فکر میکنی اون الآن دیگه گذشته پس سعی کن از این الآنها لذت ببری. ـ همیشه بدون، یه دختر میتونه توی چشمات خیره بشه و بگه دوستت داره یا بدتر،بگه عاشقته و اصلا چنین چیزی نباشه،پس همیشه احساس،محبت،توجه،پول و وقتت رو برای خودت نگه دار. ـ هیچ وقت فکر نکن تموم کردن یه رابطه غلط ممکنه باعث تنهایی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1383 16:25
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی به صف اندر آی تنها که سفندیار وقتی در خیبر است برکن که علی مرتضی ای صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو اهو به جهان که دید صیدی که بترسد از رهایی همگی وبالم از تو به خدا بنالم از تو ز همه جدام کردی ز خودم مده جدایی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 مهرماه سال 1383 15:58
واسه لحظه جدایی چه سبد سبد گلایی چه تبسمهای بیرنگ چه غم انگیز بوسه هایی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 مهرماه سال 1383 17:24
چون میدونم اینجارو میخونی مینویسم...خیلی بچه ای،بچه تر از اونی که فکر میکردم و بچه تر از اونی که نشون میدی...تنها کاری که میتونی بکنی اینه که بری از حسودی بمیری!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1383 02:41
گفتی بنویس گفتم چشم..اما از چی؟!؟! بنویسم که بخونی و بخونن یا بنویسم که بنویسم؟!؟!بنویسم از نگاه که هنوز جادو میکنه یا از نگاه که هنوز میسوزونه...می خشکونه؟!؟!بنویسم از دوستی که میتونه دوای درد باشه یا از دوستی که وقتی توقع پیش میاد و یا حتی علاقه-این بی همتای زمینی-همه چیز دگرگون میشه؟!؟!بنویسم از صمیمیتی که با یکی...
-
سالگرد...
شنبه 17 مردادماه سال 1383 17:34
امروز مثلا تولدمه...دقیقش رو بخواین ساعت یک بعد از ظهر سال هزار و سیصد و شصت و یک...سخت نیست یعنی شدم ۲۲ ساله...هنوز فرق بزرگ شدن رو با پیر شدن نفهمیدم...این که از عمرمون میگذره به نفعمون هست یا ضررمون...بهر حال میگذره هیچ کنترلی هم روش نداریم...امیدوارم برای هممون با سلامت و شادی و خوشی و موفقیت بگذره که بقیش حرفه......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1383 00:24
The first rule of TANHAEI is don't talk about TANHAEI The second rule of TANHAEI is don't talk about TANHAEI The third rule of TANHAEI is don't talk about TANHAEI Blah blah blah
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1383 02:51
Everywhere I go all the places that I've been Every smile is a new horizon on a land I’ve never seen There are people around the world Different faces different names But there's one true emotion that reminds me we're the same Lets talk about love From the laughter of a child to the tears of a grown man There's a...
-
بنشین بر لب جوی گذر عمر ببین...
یکشنبه 7 تیرماه سال 1383 22:00
با عرض سلام بابکم امشب مهمونم و مثل بادبادکم!! دوماد از دوستای خوب بچگیمه،اون تنها رفیق روزای زندگیمه از بچگی تاحالا همدمشم،امشب عروسیشه من بست منشم(Best man!!)... اصلا امتحانا و اینکه تموم شد و گردش شروع شد و این حرفهارو بیخیال!!!احساس پیری من رو بچسب که همش زیر سر امیربابک و زن گرفتنشه. اون موقعها وقتی ۹-۱۰ سالمون...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1383 10:42
به افتخار ۲۰۰۰۰ امین!! بازدید کننده این جمله نازیلا رو مینویسم که شاید واقعا نجاتم داد... if you love sth,let it go,if it comes back ,it was meant 2 be ,if it doesn't it never was