امروز مثلا تولدمه...دقیقش رو بخواین ساعت یک بعد از ظهر سال هزار و سیصد و شصت و یک...سخت نیست یعنی شدم ۲۲ ساله...هنوز فرق بزرگ شدن رو با پیر شدن نفهمیدم...این که از عمرمون میگذره به نفعمون هست یا ضررمون...بهر حال میگذره هیچ کنترلی هم روش نداریم...امیدوارم برای هممون با سلامت و شادی و خوشی و موفقیت بگذره که بقیش حرفه...
پریشب هم دوستام زحمت کشیدن و با اومدنشون و همه لطفشون یه حال اساسی بهم دادن...خوبه باز هنوز کسایی باشن که ادم رو دوست داشته باشن و به دنیا اومدنمون براشون مهم باشه...
بهرحال این قافله عمر عجب میگذرد...امیدوارم که با موفقیت پیش بره...
---------------------------------------------
بعد از عمری حرف زدن با تو هم خیلی برام جالبه اما هرگز فکر نمیکردم بعد از این همه وقت انقدر هنوز ازم فاصله بگیری...این کادویی هم که بهم دادی راستش رو بگم خیلی برام غیرمنتظره بود