تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

سرده ...


سرده...خیلی سرده...با یه بخاری و دو تا شومینه و سه تا لحاف هم گرم نمیشه...سرده...دلم سرده، اخلاقم سرده، فکرم سرده، آدما سردن...هر کسی هر کاری دلش میخواد میکنه و بقیه رو به یه ورش هم نمیگیره، حتی خودش رو ملزم به توضیح هم نمیدونه. خودت باید بشینی تجزیه تحلیل کنی بفهمی منظورش از این حرف این بود که خفه شو، منظورش از این رفتار این بود که حق با منه، منظورش از این حرکت اینه که تاریخ مصرف ام تموم شده و باید منو بندازه دور. سرده...خیلی سرده


وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است ....