تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

Never cared for games they play

 

بیا بنویسیم روی خاک،
      رو درخت، رو پر پرنده،
                             رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ،
      روی آب، توی دفتر موج،
                             رو دریا
بیا بنویسیم که خدا، ته قلب آینه است
مثل شور فریاد یا نفس،
                  تو حصار سینه است
با هم میشه موندن، وقتی که،
                  هیچی موندنی نیست
اوج هر صدای عاشقه، که شکستنی نیست
با صدام میام، همه جا،
               تورو مینویسم
روی آینه گریه هام،
                   گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو، آسمون پاکه
ریشه صدام،
 نبض عشق،
        زیر پوست خاکه
چشم بستمو، تو بیا،
                    به سپیده واکن
با ترانه نفسهات، باغچه رو صدا کن...

یکی به من بگه مسابقه سر چیه؟هم برای ما پسرها، هم برای دخترها.

برای ما مهمه که چند تا دختر شمارمون رو دارن؟هرجا میریم، چند نفر مارو میشناسن؟چند ساعت از هفته رو به چرخیدن تو ایران زمین و معروف شدن میگذرونیم؟چند ساعت در روز، برامون تو سلمونی میگذره، در حالی که داریم مدل خروسی، طاووسی یا هر چرت دیگه میزنیم؟به قول آدم باحالها یا کولها، تا حالا چند تا دختر رو زمین زدیم؟!
برای دختر ها چی؟چند نفر در تب عشقشون میسوزن؟چند نفر حاضرن برای بدست آوردنشون با همدیگه دست به یقه بشن؟با این ماتیک سکسی تر میشن یا اون روژ لب؟اگه دامن یه وجب بالای زانو باشه بیشتر جلب توجه میکنه، یا یه وجب و 2 سانت؟! چنذ ساعت در روز، تلفن با دوستان و همفکری لازمه، برای "نمودن" دوست پسرشون؟اگه اون دوست پسرم بفهمه که من با خواستگارم میرم بیرون و شاکی بشه، چجوری جلوی این یکی دوست پسرم رفتار کنم، که هیچ کدوم رو نفهمه؟!
کی میخوایم عشق رو تجربه کنیم؟کی میخوایم از دیدن یه لبخند عاشقانه، تا ابد بریم تو خلسه؟کی میخوایم مردونه، یا زنونه، همه چیزمون رو بریزیم وسط و لذت رو درو کنیم؟تا کی ببندیم این دهن رو، و خودمون رو از همه چیز محروم کنیم؟تا کی...

اگه میکده امروز، شده خونه تزویر
تو محراب دل ما، تویی، تو مرشد و پیر
همه به جرم مستی، سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم، سر ساقی سلامت

چقدر گفتیم دلم گرفته است و هیچ اتفاق تازه ای نیفتاد ؟چقدر از عاشقی نوشتیم و هی بیشتر شدند این معشوق های بی وفا ؟چقدر لب دریا نشستیم ؟ گریستیم ... گسستیم ... سبک شدیم ... برگشتیم  اما باز دوباره، درد ابتلا به عشق جانمان را گرفت.من اینجا بس دلم تنگ است، اما سازهای اینجا را بد آهنگ نمی بینم.همه درد، همه دل، مگر درد و دل بهترین گواه نیست برای تنهایی ؟و مگر عشق سوغات تنهایی نیست؟تنهایی را آنچنان دوست دارم که نگاهم تنها به تنهایی خودم نباشد.عشق را تنها من تجربه نکرده ام...

یه روزی گله کردم، من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی، دل مارو شکستی
من از مستی نوشتم، ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی و قهرت، مصیبت شد و بارید

حقیقتا نمیدونم، اینکه میگی قسمت نیست یا هست، باید به آدم امید بده یا حالم رو به هم بزنه.انقدر فرار نکنیم که دیگه حتی همه چیز رو گردن خدا هم بندازیم.پس عقل، اختیار، قدرت، عرضه و چیزای دیگه چی میشه؟یه ذره فشار، بعد هم، بگیم قسمت نیست؟! برو جلو، بجنگ، بخواه، اگه دیدی از هر طرف که میری سرت میخوره به دیوار، اونوقت یه چیز. تازه به قول دوست خاصمون، "ته کوچه بن بست هم راه آسمان باز است" !

میگن مستی گناهه، به انگشت ملامت
باید، مستارو حد زد، به شلاق ندامت
سبوی ما شکسته، در میکده بسته
امید همه ما، به همت تو بسته
به همت تو ساقی، تو که گره گشایی
تو که ذات وفایی، همیشه یار مایی...

پ.ن 1: نگو غرور، بگو علاقه، که چون شرایط الان احمقانه است، مجبوری بهش نظیر این القاب رو بدی.
پ.ن 2: ظاهر قضیه دلسوزیه، اما نمیتونم چشمم رو روی عنصر شیطنت ببندم!
پ.ن ۳: دیگه نه کامنتی رو پاک میکنم، نه جواب میدم.فقط دقت داشته باشین که هر کار یا حرفی، نشون دهنده فهم و فرهنگ خودتون و خانواده محترمتونه!

 

 

شاش!!

 

به همین راحتی.همین امروز، راس ساعت ۲۲:۱۵ معلوم شد که قضیه معافی من به بن بست رسیده.از مشخصات ایران، یا بهتر بگم زندگی من اینه که، ۹۵ درصد، در عرض ۳ هفته، تبدیل میشه به شاش درصد!! بدین ترتیب من ۲ دیماه(چه تاریخ گهی!!) میرم سربازی، همینیست که هست!! عوضش مرد میشم! به مملکتم خدمت میکنم! ۲ سال عمر من کجا و ارزش مملکتم کجا؟! جانم فدای رهبر!!!

 

I've fucked a sheep, I've fucked a goat
I rammed my cock right down its throat
So what, so what
I've drunk that, I've drunk this
I've spewed up on a pint of piss
So what, so what
I've had skag, I've had speed
I've jacked up until I bleed
So what, so what
I've fucked this, I've fucked that
I've even fucked a school girl's twat
So what, so what
So what, so what, you boring little cunt

who cares, who cares what you do
Yeah, who cares, who cares about you

 

 

هذیانی (Pinprick)

 

چاقو به دستم، رگ تو دستم، کلی فکر...همه اونایی که اومدن و رفتن، همه اونایی که نیومده رفتن، همه اونایی که موندن اما کاش میرفتن، همه اونایی که رفتن اما کاش میموندن.چاقو، رگ، وسوسه زدن...همه کارایی که کردم و نباید میکردم، همه کارایی که نکردم و باید میکردم، همه کارایی که کردن و نباید میکردن، همه کارایی که نکردن و باید میکردن.چاقو، رگ، وسوسه زدن...گذشته: غمگین، حال: بی معنی، آینده: بی وفا.چاقو، رگ، وسوسه زدن...چرا که نه؟همه آدمهای داستان زندگی من نقش منفی اند، اصلا مگه صادق هدایت همه پرسوناژهاشو نمیکشت؟، شاید از ترس اینکه یه روز از خودش جلو بزنن، و دست آخر هم خودش رو کشت، شاید از ترس اینکه یه روز از خودش جلو بزنه.من هم همه شخصیتهای داستانم رو کشتم، حالا نوبت خودمه.چاقو، رگ، وسوسه زدن...اما تو، تو هنوز هستی.میتونم برای تو بمونم.اما نه، تو هم مثل بقیه یه دروغی.چاقو، رگ، وسوسه زدن...میزنم..............زدم.................

I'll spread my wings and I'll learn how to fly
I'll do what it takes till I touch the sky
And I'll make a wish, take a chance, make a change
And break away
Out of the darkness and into the sun
But, I won't forget all the ones that I love
I'll take a risk, take a chance, make a change
And break away

پ.ن 1:بابک بیات هم رفت.لعنت به مملکتی که تو اون، هنر و فقر، پیوندی قدیمی دارند.تو باغ سرسبز ملودیها، درختهای تناوری به نام خودش کرده بود.تن تو کو؟...تن صمیمی تو کو؟...خاک بر او خوش باد.
پ.ن 2:
هرکجا محرم شدی، چشم از خیانت باز دار   ای بسا محرم، که با یک نقطه مجرم میشود!!!