تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...


Goodbye my love,Goodbye




واسه لحظه جدایی چه سبد سبد گلایی     چه تبسمهای بیرنگ چه غم انگیز بوسه هایی
نظرات 13 + ارسال نظر
سمن جمعه 24 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 07:19 ب.ظ http://doostaneh.persianblog.com

آخ از لحظه جدایی!....

نسیم یاس شنبه 25 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:42 ق.ظ http://yas135.persianblog.com

چه لحظه بی خودی حالم از اش بهم می خوره

شیما شنبه 25 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:04 ق.ظ http://طلوع

چه لحظه مزخرفی :(

امیرحسین سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:16 ق.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

همدردی فقط...خودمونیم منم اولش خیلی جدی نگرفتم اما الان که می بینمت میگم که .....

سارا سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:52 ب.ظ http://saara.persianblog.com

فقط بغضی گنده توی گلوم می شینه و قلبم فشرده می شه...
از جدایی بیزارم....از دلتنگی بیشتر

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:48 ب.ظ

سارا چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:36 ب.ظ

دلم برات تنگ شده گوگولی احساساتی و دوست داشتنی من.... یاد لحظه های خوب با هم بودن به خیر...چقدر دلم میخواست اونجا بودم...
بابک ! مرسی از بودنت

[ بدون نام ] جمعه 1 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:02 ب.ظ

جدایی داریم تا جدایی!مثلا جدایی از تو مثل عروسیه!تو رو خدا یه کم* غیر دخترونه *فکر کن و حرف بزن!

آره عروسی تورو هم دیدم.بیشتر شبیه عزا بود.اخه عقده ای...گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت پیف پیف بو میده....

من در جواب به نظر بالا شنبه 2 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:08 ق.ظ

احساسات آدمی ربطی به جنسیتشون نداره...هر چی که هست ارزشش از یک دنیا هم بیشتره و خیلی عزیزه .
لطفا توی وبلاگ به این قشنگی و لبریز از احساسات با ارزش مثل یه آدم ابله و کوته فکر نظر ننویسید چون حرمت وبلاگ را می شکنه و در ضمن چیزی ثابت نمی شه به جز اینکه همه می فهمند که یه نفر داره از حسادت منفجر می شه !

[ بدون نام ] شنبه 2 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:30 ق.ظ

برو بمیر!بدبخت !تو اگه لیاقت داشتی که به این روز نمی افتادی !حالا باز خودت رو بزن به نفهمی!!!!نکنه واقعا خیال میکنی ادمی؟؟؟

امیرحسین شنبه 2 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:08 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

هه هه..ایول...عجب خنده بازاریه بابا....کلی به این جماعت حسود خندیدم....
خیلی باحاله طرف....نصیحتت هم میکنه...:)))))))))

با نام واقعی پویا جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:09 ب.ظ

اول از همه به همه دوستان سلام وبعد اینکه عشق واقعی هرگز نمی میرد سینه ما هرچقدر که سنگ دل باشیم بعد از همه خوشحالی ها و نا راحتیها جای عشق واقعی مان هست و دور شدن ها وجدایی هایی که حتی هرگز به هر نحوی دیگر ارتباط مان را از بین ببرد ویا حتی اگر از ازبین بروند ولی تازمانی که زنده باشیم از یاد خاطره ووجودمان نمی میره.. عاشق شدن راز عجیبی است میدونید!؟ چون پیر وجوان نمیش ناسه بی نهایت است

از یک دل عاشق جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:20 ب.ظ

یارب ای کاش اشناییها نبود ....یا بدونبالش جدایی ها نبود ..//.....آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد