تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...



۱- عشق قابل خریدن است،همینطور قابل فروختن.
۲- عاطفه و محبت وجود خارجی نداره و هرچی هست به پایین تنه مربوط میشه.
۳- دروغ یک ارزشه و تظاهر، از اون ارزشمندتر.
۴- همه آدمها مثل هم هستند،حتی اگر عکسش ثابت بشه.
۵- باید یواشکی هر کثافت کاری ای رو انجام داد اما آشکارا نمیتونی کار خوبی بکنی.

.
.
.
.
.
وقتی همه این اصول رو قبول دارند و رعایت میکنند،و حتی بقیه رو هم به اینها تشویق میکنند،باید تو هم قبولشون کنی. آدمهایی مثل من که این چیزها به رنگ چشمهاشون نمیاد،هرچی که میگذره تنهاتر میشن.هرچی که میگذره بیشتر تو لاکشون فرو میرن.یه قبیله برای خودشون میسازن،یه نفره.میخواستم بیام اینجا و بنویسم:از این پس یاغی ام دیگر...اما به نظرم هنوز هم خیلی زوده.دروغ چرا،خیلی وقتها نا امید میشم،اما حرفهایی مثل حرف فرناز راجع به برلیان پشت ویترین یا حرفهایی مثل کامنت چهارم مطلب قبلیم یه ذره تسکینم میده.

دل شیشه میلرزه مثل قلب من تو سینه
راستی چرا کسی نبود قلب من رو ببینه؟!

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:32 ب.ظ

سکس هم چیز خوبیه.هم دخترها دنبالشن هم پسرها.پس چه اشکالی داره؟حالا یه سری فقط قیمتشون رو میبرن بالا اما نهایتا که جنس رو در اختیارت میذارن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سارا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.sara8.com

هی رفیق چقدر این نوشته ات با نوشته ای من یکی شد.. تنهایی... همیشه میگم نباید خودمون رو ارزون بفرشیم..نه فروختن که قیمتی توش باشه.. منظورم روحمون هست.نه جسم.. غرورمون.. حتی تنهایمون.. تنها بودن بهتر از بودن با کسانی که نمیتونند حرفهامون رو خودمون رو درک کنند... کاش بدونی چی می گم..

[ بدون نام ] یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:38 ب.ظ

آدمی که این چیزا به رنگ چشاش نمیاد ـ هیچوقت نمیتونه یاغی باشه ! قلبت از شیشه صاف ترو شفاف تره ـ کم پیدا میشه کسی که دیدن قلبت به رنگ چشاش بیاد !!

هاجر دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:24 ب.ظ http://tiktak-h.blogsky.com

مثل ماهی.ماهی هم تنهاس.تازه اشکای ما ادمارو ممکن کسی ببینه.اما..اما اشکای ماهی رو هیچکس نمبینه.اونم یه قبیله ی یه نفره داره.اما اگه همه ی اینایی که قبیله یه نفره دارن با هم باشن.می شن یه جماعت.
همه میان از قفس تنهاییشون می گن و هم دیگرو تسکین می دن(یا به هم زخم می زنن ) و بر می گردن تو قفس.کسی سعی نمی کنه حداقل تو قفس خودش برنگرده و بره تو قفس اون یکی ....
تنهایی حرف تازه ای نیست.غریبه ام نیست. یه اشنای دور و قدیمی که از وقتی مزرعهی انار منم خشکید همنشینم شد

ستون! شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:53 ب.ظ http://matsa@persianblog.com

تو به من بگو ! منم به تو می گم!
اگه به یک چیزایی اعتقاد داری ِمطابق اعتقاد خودت رفتار کن!
میدونم در کنار دیگرانی که مثل تو نیستن ِ مثل تو بودن سخته! اما میشه!

سارا پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:08 ق.ظ

توی این دوره زمونه اگه می خواهی برنده باشی باید مثل همین جماعت بشی...اگه خوبند ؛ خوب باش ...اگه خیانتکارند؛ تو هم خیانتکار باش..اگه دروغ می گن تو هم دروغ بگو ! اینطوری هیچ وقت دلت آتیش نمی گیره از اینکه یه الاغی پیدا شده تو زندگیت که همینطور یورتمه می ره چون تو هم تازیانه دستته و هی می کوبی بهش.....Fair enough

لیدا شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://lidaa.persianblog.com

اون چهارمی رو با اینکه ریاضی خوندم نمیتونم اثبات کنم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد