تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...




شاید حق با تو باشه،شاید ذهن من منفیه،مسمومه،خودم هم همینطور.ولی اینها به خاطر  هم جنسهای توست.یه بار یکی از دوستهام ازم پرسید چرا انقدر به همه چیز من شک داری و هیچ چیزیم رو قبول نداری،منم بهش گفتم،من نه تورو میشناسم نه میدونم چیکار میکنی،تنها اطلاعاتم از تو،چیزهاییه که خودت بهم میدی،پس اشکال تو همونهاست.ولی باشه،از این به بعد به هیچ چیزی گیر نمیدم،هیچی هم برام مهم نیست،ببینیم کدوم بهتره.


حدود یه سال و نیم دو سال پیش یه کاری بین بچه های دانشگاه بخصوص دوروبریهای خودم مد شده بود،که با "آِ دی" های بیخودی میومدند و خودشون رو دختر جا میزدند و شروع میکردند به لاس زدن(یه بار که یکیشون میگفت دنبال شریک سکسی میگرده!!) که مثلا آمار بگیرن و ببینن من با کی هستم و یا اگر من هم دم به دمشون دادم آمارم رو به بقیه بدهند!! اما بعد از این همه مدت یه ایمیل گرفتم که طرف بعد از کلی قربون صدقه رفتن و ابراز دلتنگی کردن و از بی معرفتی من نالیدن،یه شعر هم برام نوشته که خیلی شبیه کارهای "آرش" و "کامرون کارتیو"!! هست.بخونینش و مثل من به قهقهه بخندین و برای همه بیماران آرزوی شفا و برای همه نیازمندان آرزوی صبر بکنید!!


اگر تو همون بابکی
میدونی هنوز واسم تکی
بابک یعنی گل بهار
یعنی یه خواسته محال
بابک بیا بمون پیشم
دیگه نمیخوام تنها بشم
بابک هوا آفتابیه
ببین آسمونو،آبیه
همه چی دارم،تورو میخوام
من از بهار گل رو میخوام
دلت فقط مال منه
نمیخوام بابک رو،مال همه

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:28 ق.ظ

هاهاها دیگه باید این بار نظر میدادم

[ بدون نام ] دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 06:51 ق.ظ

شوکم کردی !! حرف قشنگی زدی - همه چیزایی که آدما در قبال هم میدوننن - از اطلاعاتیه که به هم میدن - همه همینن - مثل همه بودنم کار تو نیست - کار همست ! از جمله هیچی برام مهم نیست اصلا خوشم نمیاد - حس بدیه که کسی هیچی براش مهم نباشه - منفیه.

سارا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:29 ق.ظ http://www.sara8.com

میدونی چی بابک گاهی اوقات یه اتفاقاتی برای آدم توی زندگی رخ میده که باعث میشه ما به همه چیز شک کنیم. و به هیچ کسی اعتماد نداشته باشیم.. شاید بنظر خودمون خوب بیاد...ولی در کل نمیشه با شک و تردید نسبت به دیگران زندگی کرد.. چونکه بازم اولین کسی که ضربه اش رو بخوره خود ما هستیم.. ولی من می گم آدم باید احتیاط کنه توی زندگیش و تا نسبت به اطرافیانش شناخت کامل رو پیدا نکرد اعتماد نکنه...‌! راستی خوبه که یکی برای آدم شعر بنویسه ها.. حتی اگه طرف مقابل رو نشناسه..!

امیرحسین دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:47 ق.ظ http://roozmare.blogsky.com

مممممم....چی بگم....
۱- اینکه مریم حیدرزاده ۲ عاشقت شده زو بهت تبریک میگم...
۲-خیلی وقتا شناخت آدم ها علاوه بر اطلاعاتی که خودشون میدن به حرفایی که بقیه هم راجع بهشون میزنن هم ربط داره
۳-یه جا یه جمله خوندم حال کردم گفتم تو هم بخونیش:
(( هر لحظه ات را با عشق بگذران....روزی دیگر این لحظه ات خاطره ایست...))




ملقب به عسل سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ http://30in.persianblog.com

:)) خوندیم و به قهقه خندیدیم ، برای همه بیماران هم آرزوی شفا می کنیم ( از جمله خودم !!! ) ولی اشکال ِ آدمها اینه که خیلی وقتا خودشون نیستن ، یعنی نمی خوان باشن ، برای همینه که نمیشه شناختشون ..همیشه همینجوریه ، هیچ کس رو نمیشه شناخت !‌ چون همیشه میشه فقط ظاهر و اخلاق ظاهری رو دید و چیزایی که میگن بهت ! ولی خیلی چیزا در رابطه با هر آدمی پیش میاد که به شخصیتشون راحت تر میشه نزدیک شد . .... موفق باشی .

مهناز شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 03:08 ب.ظ http://mahnaz64.blogfa.com/

من خیلی حرف دارم که برات بزنم اما فقط چند خطش رو می نویسم:
ما آدم ها گاهی روی غریزه اسم عشق رو می زاریم
گاهی روی هوس اسم عشق رو می زاریم
اما هیچ وقت روی احساس پاک قلبمون اسم عشق رو نمی زاریم!!!
اگه فکر می کنی عاشق نیستی چشماتو ببند و فکر کن ببین برای دیدن کی لحظه شماری می کنی ..
گرفتن دستای کی برات یه رویا است..
چشماتو باز کن عشق شکلای مختلفی داره
شاید یه دوست کودکی
شاید یه هم کلاسی دانشگاه و شاید...


امیدوارم که عاشق شی چون بهترین نعمت خداست...

متین پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:09 ب.ظ

مسا فر خسته من بار سفر را بسته بود. تو غر بت آیینه ها به انتظار نشسته بود . می خواست که از این جا بره اما نمی دونست کجا؟!.........
و حرف دیگه اینکه من نگفتم بدی نیست! فقط گفتم آدما یی که بدی می کنن به انداز ه ای که فهمیدن دارن عمل می کنن!!
واینکه اعتقا د آدما با هم فرق دازه! یکی صادقه و از صدا قت خودش لذت می بره ویکی متظاهر و خیا نت کار. آدم دومیه فکر می کنه خیلی هم با حا له!!! بذار فکر کنه!
تو آدما رو بشناس .زود اعتماد نکن.بذار خو دشو نو نشون بدن بعد دل ببند! اگه بدی دیدی بزرگوارانه بگذر . غمگین نشو فقط درس بگیر و رشد کن!
و در جهتی باش که اعتقاد داری! نذار زمونه وادارت کنه جوری غیر خودت باشی!
و در آ خر می گم که همه ما تغییر می کنیم .امیدوارم جهتمون درست باشه که به بی راهه نریم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد