تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

 

 

خوبیه راه دانشگاه ما اینه که،به دلیل دوری میتونی تو راه خودت رو با انواع افکار و رویاها سرگرم کنی(اگر بشه اسمش رو سرگرمی گذاشت).به خصوص که بارون پاییزی هم بین تو و ماشین جلویی فاصله بیشتری بندازه و سیاوش قمیشی هم بخونه:

یاد روزایی که کوچه،زیر سایه تنم بود
مهربون درخت عاشق،مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه باد،چی بگم ای داد و بیداد
همه زردی و تباهی،مردن و رفتن از یاد

ولی نمیدونم چرا،همش این تو ذهنمه:

بارون رو دوست دارم هنوز،چون تورو یادم میاره...

خوب میگه،همیشه خوب گفته.مردن و رفتن از یاد.زجرآور وقتیه که نمرده باشی و از یاد بری.چون خیلی مرده ها رو هم نمیشه فراموش کرد.شده ام مثل دونده استقامتی که دور آخر میفهمه مسابقه لغو شده،یا کشاورزی که یک سال مزرعه رو مراقبت کرده و درست موقع رسیدن محصول،آفت مجال برداشت نمیده.آفتی که خود مزرعه درستش کرده.هم به یه سال مراقبت کشاورز فکر میکنم،هم به محصول،هم به آفت هم به آفت کش.من غرق فکر ام و مست بارون،حتی دغدغه گاز و ترمز هم من رو درگیر نمیکنه،سیاوش همچنان میخونه:

هم ترانه یاد من باش،بی بهانه یاد من باش
وقت بیداری مهتاب،عاشقانه یاد من باش
اگه باشی،با نگاهت،میشه از حادثه رد شد
میشه تو آتیش عشقت،گر گرفتن رو بلد شد
اگه دوری،اگه نیستی،نفس فریاد من باش
تا ابد،تا ته دنیا،تو همیشه یاد من باش

صف پارکینگ همه مستی و راستی رو از ذهنم میگیره،اما اینها چیزاییه که تو همه دقایقم جاریه.

برگ از درخت خسته شده،پاییز بهونه است...

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
رضا جمعه 13 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ب.ظ http://mohajereshiraz.blogsky.com

سلام وب قشنگی دارین موفق باشی به ما هم سر بزن

مهدی جمعه 13 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ http://lastword.blogsky.com

سلام . عید فطر مبارک . من فکر می کنم تنهایی بهترین لحظات ادم برای فکر کردن به خودش و کارهایی را که انجام داده راستی نظرت با تبادل لینک چیه؟

[ بدون نام ] شنبه 14 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:41 ب.ظ

چقدر سخته اینطوری نا امید زندگی کردن !! چقدر سختته زندگی ! چی ازش میخوای ؟ واقعا تا حالا فکر کردی چی ازش میخوای ؟
وقتی میزنتت زمین - اگه از جات بلند نشی - اینقدر میزنتت که دیگه هیچوقت نتونی پاشی.ولی اگه بلند شی و واستادی تو روش - حتی اگه بازم بزنتت - بالاخره کم میاره !!!

امیرحسین شنبه 14 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:09 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

وقتی دلگیری و تنها.................تنها..................تنها...........

ملقب به عسل شنبه 14 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ http://30in.persianblog.com

باز دارد باران می آید..آسمان اما آبی ست..این منم که اشک می ریزم..اما نه برای تو...این بار برای خودم....حالا که عذابت شده است...پس از خود بپرس....چرا باران می آید؟....چه بسیار اشک ها....که نریخته بودم تا کنون....واینک که فرومی ریزد.....همه خون شده است....درد باید بمیرد.....و زندگی آنچه مانده در سکوت بگذرد.....حرف نباشد....دیگر زمان آن رسیده....کانچه در دل داشته ام....برون ریزم..... مرسی برای لینک !

آریا چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:05 ق.ظ http://ghoonieh.blogspot.com

آخ بابی...
مستی بارون!
مستی بارون دیروز رو منم با <بارونو دوس دارم هنوز چون تورو یادم میاره...> سر کردم

متین پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:36 ب.ظ

و امروز هم بارون می اومد! شاید تر جیح می دادی تنها باشی و باز فکر کنی! ببخشید اگه مزاحم خلوتت شدم!

الشن شنبه 21 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ق.ظ

به چیزهایی که شما علاقه ای ندارید!!!به زندگی.به عشق.به انسان.به شرف.به احساس.به محبت.به حق.به دل.به دلدادگی...
سلام از این حرفات خوشم نیومد آخه چرا فکر میکنی تنهایی شاید یکی هم مثل تو باشه . اهل عشق زندگی دوست داشتن و...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد