تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

پنیر دست خورده...

 

همه ما وارثیم ؛وارث عذاب عشق
سهم اون کس بیشتره که شده خراب عشق! اما :
سالها می گذرد از سنگشان و شاید هزاره ها از شکستن ما
آنها تنها ماندند ؛ ما اما بسیار شدیم!

فردا قالب پنیر من گاز زده میشه.نه غاز بودم ،نه سر درخت،و نه از خوشی زده بودم زیر آواز.اما این بار هم یه روباه قالب رو دزدید،بهتره بگم یه گرگ.پنیر هم بدش نمیومد که لیز بخوره و بیفته،چون اگر میخواست،دهن من برای خودش و جدش،جا داشت.
فردا یه نگاه کثیف به قالب پنیر من میفته.قالبی که مقصدم بود.اما مثل اینکه همیشه هم حس کردن نگاه کثیف بد نیست.گاهی هم باید خودمون رو در معرض نگاههای کثیف قرار بدیم.فردا یه نگاه کثیف بالا تا پایین قالب پنیر من رو (این بار بدون قوطی) برانداز میکنه و راحتتر میتونه روش قیمت بذاره.دفعه قبل قالب پنیر من رو دزدیدند و خوردند اما اینبار فقط گاز زده میشه.همه پنیرها قابلیت کپک زدن ندارند!!!
کاش حرمت خیلی چیزهارو نگه میداشتی و نمیرفتی.کاش تو رقص بهش لبخند نمیزدی.کاش خبری از عشوه های دخترونه نبود.کاش...

میتونی بیشتر از این، من رو آزرده کنی
گل سرخ قلبم رو،زرد و پژمرده کنی
میتونی خط بکشی،رو نشون و اسم من
از خودت دورم کنی،دور دور تا گم شدن
میتونی از یاد من،خودت رو رها کنی
مثل گریه تو خودت،من رو بی صدا کنی
میتونی دل بسپری به فراموشی من
رنگ حاشا بزنی به غم تنها شدن
اما در خاطر تو،من موندگارم نازنین
تا غروب این زمین،تا طلوع واپسین

 

 پی نوشت:وقتی خبر آتش سوزی کتابخانه دانشگاه تهران رو شنیدم خیلی تعجب کردم.نمیدونستم حق با منه یا نه.به علیرضا هم که گفتم با من موافق بود.خدا به همه رحم کنه...!!!

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
سوگل چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:56 ب.ظ http://guilty.blogsky.com

salam eyval matlabe bahali bood be manam sar bezan khoshhal misham bye

آزاده چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:48 ب.ظ http://yas-sefid-17.blogsky.com/

زیبا می نویسید و روان
واقعا قشنگه...
جای گفتن هیچ هم نمی ماند...
سربلند جاری و روان باشید

سارا پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.adomide.com

وای اصلا باورم نمیشه اینجا خیلی خوب شده... راستی از وقتی دکوراسیون عوض شده. نوشته هاتم عوض شده ها... خیلی عالیه ... بازم تبریک...می بینم که تفاهم خوش سلیقه گی داریم....

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:50 ب.ظ

حالا نه که خودت گاز نزدی.:))))))))))

[ بدون نام ] جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:56 ب.ظ

دیدی؟دیشب هم گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد.اب از اب هم تکون نخورد.حالا یکی دیگه اون رو گاز میزنه تو هم میگردی دنبال یک پنیر دیگه.دنیا همینه:از این سوپر به اون سوپر به دنبال پنیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مریم یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:59 ب.ظ http://vanahade.blogfa.com

سلام
من قبلا هم وبلاگت رو می خوندم ولی الان دلم می خواست بنویسم
دلت قشنگه.

متین یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:24 ب.ظ

هی نشین غصه نخور رفته که رفته!...
بی خیالش مگه چند سال تو جونی ، بی خیالش ، مگه چند سال تو می مونی؟!
بی خیالش . اینا رسم روزگاره ، همشون کار خداست حکمتی داره!

ملقب به عسل یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:47 ب.ظ http://30in.persianblog.com

بیخیال ! خداوکیلی خونسرد و راحت باید از کنار ِ همه چی گذشت ! خاطره هه همیشه می مونه ؛ مثه قابلیت ِ گاز زده شدن ِ همه ی پنیرها !

مملکت که اسلامی باشه و روی سر ِ رئیس جمهورش توی سازمان ِ ملل هاله ی نورانی مشاهده بشه ، طبیعی خواهد بود که امروز کتابخونه ی دانشگاه آتیش میگیره ، فردا خود ِ دانشگاه !

در مملکت ِ اسلامی دیگه احتیاجی به کتابخونه نیست ! فرهنگ و علم و دانش ، سر ِ خود در مملکت جاری است !!!!!!!!

آریا یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ب.ظ http://ghoonieh.blogspot.com

بله!حق داری عزیزم...

مریم دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:48 ب.ظ http://vanahade.blogfa.com

من شما رو لینک می کنم شما چی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد