تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

MR.President

 

آقای رئیس جمهور...با من قدم بزن !
با من قدم بزن، من تورو می برم به محله هایی که "مواد" بازیچه دست بچه هاست.من تورو می برم به جایی که همه خونه هاش، پره از "بیجه" ها و "کرکس" ها و "خفاش شب" ها.من تورو می برم به خونه هایی که توش، میوه رویا شده و گوشت، آرزوی محال.
با من قدم بزن...سرهنگ ما خسته است، ۷ سال سابقه جنگ داره، اما عراقیها خسته اش نکرده اند، جنگ با ما، جنگ با زمونه، جنگ با همین مردم خسته اش کرده.
با من قدم بزن...سرهنگ ما خوشحاله، عصرها که میره خونه خوشحاله، نه چون مثل ما می تونه بعد از نهار و دسر! یه چرت بخوابه،نه...چون تونسته قبل از سهمیه بندی بنزین، یه خط قرمز روی پیکانش بکشه و با سهمیه ماهی ۴۵۰ لیتر،به مسافرکشی ادامه بده.
با من قدم بزن...من زیاد محله شما، نارمک، رو نمیشناسم، ولی خیلی تعریف کسبه و مغازه داراش رو شنیدم، یه موقعی همه، قیمت گوجه رو با اونجا تطبیق میدادند، اما تو همین شهرک غرب خیلی ها رو میشناسم که اصلا به گوجه فکر نمیکنند، نه تو نارمک، نه جای دیگه.
آقای رئیس جمهور...با من قدم بزن !
ممنونم از تلاشت برای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، اما مگر همون بخش خصوصی کسی غیر از خودتان است؟! مگر کسی جز بزرگان امکان فعالیت با حجم بالای اقتصادی را دارد؟! یا اگر دارد، شما به او اجازه این کار را می دهید؟!
با من قدم بزن...در قانون ریاضیات، ۴۳ بر ۴۴ مقدم است، پس چرا فراموش شده؟! مگر اصل ۴۳ ای هم نبود که سراغ ۴۴ رفتید؟! هر ایرانی باید دارای خانه، شغل مناسب و شرایط ازدواج و زندگی درخور باشد...هستیم؟!
با من قدم بزن...رئیس قوه قضاییه حکم را لغو می کند، اما قاضی، خود سنگ برداشته، رجم می کند.با کدام معیار؟ خودش هم دو شاهد جور کرده است، یا نخ را از آن وسط رد کرده و چون رد نشده، زنا واضح گردیده؟! مگر ماموری نبوده که خود زحمت پرتاب سنگ را به جان خریده است؟! هر روز همه ما زنا می کنیم، جسمی و روحی، کسی آیا نخ رد می کند؟!
آقای رئیس جمهور...با من فوتبال تماشا کن !
باختیم، باز هم حذف شدیم، باز هم کمیته بررسی علل شکست و اعتراض نمایندگان و...تا کی؟! این بود نتیجه خرد جمعی؟ همه چیز باید اسلامیزه شود، حتی نیمکت تیم ملی؟! همه جای دنیا، سابقه و تفکر و عملکرد و... ملاک است و اینجا، زیارت عاشورا و جمکران؟! چه انتظاری دارید از تیم ملی، وقتی دبیر وقت فدراسیون با افتخار، دلیل دیر رسیدن سر مربی تیم ملی به جلسه معارفه خود را شرکت در زیارت عاشورا بیان میکند و نتیجه هم میگیرد که این مربی به درد تیم ملی می خورد؟! تا قبل از این ایراد می گرفتیم که چرا دایی تعویض نمی شود، حالا چرا خطیبی در زمین می ماند.نگویید شماره ۱۰ جادو شده، بگویید چرا مربی لجباز می آوریم.
با من فوتبال تماشا کن...قبول نداری برای ما فوتبال بعد از دین است، و حتی برای بعضیها قبل از دین؟! نه دین و نه فوتبال! نه خرد جمعی در فوتبال نتیجه داد و نه طرح امنیت اجتماعی در دین! ایراد از خود ماست.ماییم که به ظاهر بسنده می کنیم.ماییم که خودمان را بین آمار مجعول و ابراز رضایتهای مجهول قایم می کنیم.
آخرت را باختیم، دنیا را نبازیم...

آقای رئیس جمهور... با من قدم بزن !

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
سالواتوره یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:26 ب.ظ http://naranj.blogsky.com

اقای رییس جمهور میدونید تو این چند وقته تنها مطلبی بود که باعث شد بیخیال چرا بگم؟اصلا چه معنی داره بگم؟که فکر کنید دروغ میگم که من فکر کنم حرفاتون دروغه؟لعنت به اینجا که هیچ چیزش راست نیست لعنت که...این اشکا بیاد یا گند بزنن به کیبورد یا به بالش یا به دفتر...

[ بدون نام ] یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ب.ظ

فقط باید سکوت کرد و به احترام نوشتت ایستاد.

[ بدون نام ] یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 ب.ظ

یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
یک با یک برابر نیست

تینا دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:23 ب.ظ

عااااااااااااالیییییییییی بود!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ

گفتم ـ فوق العاده می نویسی ؟!
چه توقعی میشه داشت از آدمی که از بزرگترین افتخاراتش جلسه گذاشتن برای تعجیل ظهور امام زمانه و بزرگترین دغدغه اش کامل کردن جاده برای راحت تر اومدن آقا‌ ؟‌ مهم اینه که مردم - یا اینقدر گشنه باشن که غیر از سیر کردن شکمشون فرصت فکر کردن به چیز دیگه ای رو نداشته باشن - یا اینقدر مرفه و بی درد که کسی غیر از خودشون رو نبینن !

~نغمه خاطره ها....~ سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ق.ظ http://http://360.yahoo.com/my_profile-OEDhKzM7dKoTOF_uI_1mr5XnV

بابی . خیلی قشنگ نوشتی ... ولی زیاد خودتو ناراحت نکن... به قول بابام : اینا رفتنی هستن! ( حالا کی ؟ خودمم نمی دونم‌ ! )
شاد باشی...

پرنیان سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:07 ب.ظ

چی بگم؟ همه چیز را درست از دل مردم گفتی!

ملقب به عسل سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:16 ب.ظ http://فعلا که ندارم

گفتم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!(با دهن ِ کج و حالتی کاملا مضحک و مسخره و ادا آمیز بخوون !!!!) - اینو نوشتم که خجالت بکشی !
.
.
عزیزم من که اعتراف کردم که مطلبت واسه نوشته شدن فقط در یه وبلاگ کم بود ،

تو باید نویسنده میشدی .

هرچند نباید فراموش کنی که صبوری ِ من در اون ۱۵ دقیقه ای که منتظر بودم تا آپدیت کنی ، در بهتر شدن و جذاب شدن ِ نوشته ات بی تاثیر نبوده !!!!!!

sara سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:16 ب.ظ http://adomide.blogspot.com

همیشه گفتم توی نوشتهات یه حس خاصی...

فائزه سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:43 ب.ظ http://www.oOfaezeoO.blogfa.com

با من قدم بزن...در قانون ریاضیات، ۴۳ بر ۴۴ مقدم است، پس چرا فراموش شده؟!
عالیه

فرشته یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.tomahshari.blogfa.com

سلام
به وبلاگتون سر زدن اما چیزی متوجه نشدم
بای

پرستو دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام.من مطالبتو خوندم به دلم نشست راستش این پست آخرت که اشکمو داشت در میاورد ولی کیه که به این حرفا گوش بده.شادکام باشی.

ابی سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:46 ب.ظ

حقیقت تلخ است برادر

امید دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ق.ظ

دنیامون ۲ روزه .هیچکاریش هم نمی تونیم کنیم.زندگی ما هم اینجوریه دیگه.بهتره خودمون رو بزنیم به بیخیالی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد