تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

۷ سال گذشت

  

دیگر از سقف زمانه، آفتابی بر نمی تابد مرا
کلبه جانم دگربار، روشنایی نیست
در کنار پنجره دیگر، گل اندامم نمی ماند
شهر خالی مانده بی او، آشنایی نیست
کوچه باغان گذشته، خالی از فریاد شبگرد و غزل گشته
باغ سرسبز جوانی ها، خزانی شد
سالها بی بودنت بودم، تن به هر بیهوده فرسودم
جمع این مطلب زدم من، زندگانی شد

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:02 ق.ظ

روحشون شاد.پسر راه پدر گیرد و شاد,پدر از کرده ی او شاد شاد...

sanaz شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:39 ق.ظ

Babak aziz
salha miyano miran omidvaram in omadano raftana baraye maha faghat omadano raftan nabashe.Rohesh shad .
Hanozam, to mapendar ke khamosiye man hast borhane faramoshiye man!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد