تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

تنهایی

نه، من خانه ای ندارم، حرفی نمانده است. دیوار و سقف خانه من، همین هاست که مینویسم. همین طرز نوشتن، از راست به چپ...

 

ده سال گذشت ...

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ق.ظ

و هنوز جاش به شدت خالیه ...

تنها شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:43 ب.ظ http://Nakhlesokhteh.blogfa.com

سکوت:
مقصدِ نهاییِ ماست؛
نوشتن:
لکنتی که با ما بزرگ می‌شود؛
زبان:
پُر از شعرهایی که اگر نگوییم گفته می‌شوند.

سارا پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

بنویس

دخترک تنها شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://54170.blogfa.com

سلام دوست عزیز

خوبی ؟؟

وب خوبی داری..



خوشحال میشم به منم سر بزنی....حتما بیا...

همه ی پستامو بخون...مخصوصا "همه چی تموم شد"و بعد نظر بده

منتظرم عزیزم

سارا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ق.ظ http://saaraa.blogsky.com

این هم آدس جدید من !

امیرحسین شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام بابی. ردیفی؟
اومدم اینجا یهو این پستت رو خوندم دلم گرفت.....خدا بابا رو بیامرزه،باورم نمیشه ١٠ سال گذشته....
و این همه مدت ما رفیق بودیم،درسته دوری،نه فقط از راه....اما به علیرضا هم گفتم، یه رفاقتایی اون ته دل آدما هست که پاک نمیشند،نمی خوای پاک شن....دلم تنگه واسه دور دورای ولیعصر،بوقای نصفه شب،لوت و پوت،زنای دانشگاهیت.....
شاد باشی رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد